مشهور است ،هنگامی که در سال ۱۹۶۹ م/ ۱۳۴۸ ه . ش بنا به دعوت دانشگاه ایلی نویز شیکاگو از نورعلی برومند ( ۱۲۸۵ ه ش - ۱۳۵۵ ه ش ) - ردیف دان و موسیقی شناس - کارگاه آموزشی، پژوهشی شناخت موسیقی ردیف – دستگاهی ایران برای موسیقی دانان و اتنوموزیکولوگ ها(قوم موسیقی شناسان تطبیقی ) که اطلاع و شناخت چندانی در آن دوران ازسیستم موسیقی سنتی ایران نداشتند، دوره آموزشی برگزار کنند.
ایشان در ابتدای کلاس و برای شروع طرح بحث ، بدون اینکه از خصوصیات موسیقی ایرانی ؛ دستگاه ها و گوشه ها و مدها و اوزان و ادوار ریتمیک و فرم های اجرایی موسیقی ایرانی سخنی به میان آورند ، چند دقیقه ای صدای بلبل را برای حضار در جلسه پخش وتوجه آنان را به آواز و نغمات بلبل جلب می کند . (نقل با تلخیص یادبود نور علی برومند ، احمد کریمی، ، ص ۱۷۷)
بین آواز بلبل و موسیقی دستگاهی چه وجه مشترکی وجود دارد که از نظر استاد برومند لازمه درک موسیقی دستگاهی درک آواز بلبل است .
بلبل پرندهای است از خانوادهٔ Humicolidue، جزو راستهٔ گنجشکان، متعلق به دستهٔ دندانینوکان که قدش تقریباً به اندازهٔ گنجشک است و رنگش در پشت خاکستری مایل به قرمز است و در زیر شکم، متمایل به زرد است. نوکش ظریف و تیز است. «فرهنگ معین»
قدّ بلبل تقریباً ۱۶ سانتیمتر است. نروماده همشکل است. نشانهٔ خاصی تقریباً ندارد، جز اینکه دمش بلوطی مایل به قهوهای است و صدای جالب توجهی دارد. پرندهٔ نابالغ خالخال و لکهلکه است.
نوعی بلبل دیگر نیز وجود دارد که «بلبل خالدار» خوانده میشود و خیلی شبیه به بلبل معمولی است با این تفاوت که بدن و دمش پررنگتر و قهوهای زیتونی میباشد.
«قزوینی»، در عجایبالمخلوقات دربارهٔ «بلبل» مینویسد:
اگر کسی گل را از بوته بچیند، بانگ بسیار کند و یک زمان بیآب نتواند بود و از غایت کوچکی، مار به او حمله میکند و او را میخورد و روزی که باد باشد، از قفس خود بیرون نیاید و از خواص اوست که در قفس زواجت نکند.
در زبان فارسی، علاوه بر کلمهٔ بلبل، اصطلاحات مرغ زندخوان، مرغ شباهنگ، عندلیب ،هزار دستان نیز به این پرنده کوچک اطلاق شده است .
بلبل هزار دستان برترین و خوش آواز ترین بلبلان است . بلبلان هزار دستان از لحاظ آواز خوانی با یکدیگر تفاوت هایی دارند. بدین ترتیب که برخی از آنان با صدای بم خوانند ،برخی آواز خوان معمولی و برخی موقوم خوان هستند .
یکی از عناصر پرکاربرد غزل فارسی، بلبل است. حافظ بلبل را به عاشق سوختهای تشبیه کرده که عشق گلشن صبر و آرام را از وی گرفته است. آتش خار گل بر خرمن این عاشق شیدا افتاده است، بلبل از درد فغان برمیآورد و مانند عاشقان زار، ناله سر میدهد.( دست نوشته مهندس نوشاد رکنی )
سحر بلبل حکایت با صبا کرد
که عشق روی گل با ما چها کرد
فکر بلبل همه آنست که گل شد یارش
گل در اندیشه که چون عشوه کند در کارش
بلبل از فیض گل آموخت سخن ور نه نبود
این همه قول و غزل در منقارش
آتش رخسار گل خرمن بلبل بسوخت
چهره خندان شمع آفت پروانه شد
این موضوع نه تنها عالم خیال شاعران و موسیقی دانان بلکه نقاشان و نگارگران را نیز هم به خود معطوف کرده که مضامین و موضوعات طرح شده در غزل را دستمایه کار خود قرار دهند و آثار مستقلی با مضمون گل وبلبل را برروی کاغذ ترسیم یا آنرا بر روی اجسام کاربردی زندگی چون؛ قلمدان،جلد کتا ب و آیینه به صورت کاملاً واقع گرایانه و رئالیستی ترسیم کنند .
به نظر می رسد نکته قابل تامل آنست که به هنگام دیدن این آثار تنها نقش گل و بلبل ، ذهن مخاطب را متاثر نمی کند بلکه خاطرات صوتی باغ عالم خیال مخاطب را نیز متاثر و مخاطب در ذهن خود نه تنها باغ بلکه صدای پرندگان و چهچه بلبل را نیز می شنود .
"نتایج حاصل از یک تحقیق علمی، طی پژوهشی چند ساله توسط دو پرنده شناس، تودت و هولش که سال ها بر روی آواز بلبل انجام داده اند نشان داده، که این پرنده با حافظه قوی خود قادر است ،درهر بار خواندن نغمه ای جدید بخواندبه گونه ای که هر آواز با آواز قبلی متفاوت و متغییر است و هیچ آوازی را دو بار نمی خواند .بلبل بیش از دویست آهنگ مجزا دارد ، این تعداد در گروه های مجزا قرار می گیرند که در هر نوبت خواندن دسته ای از آهنگها را ترکیب و اجرا می کند .از این رو بلبل وقتی در مدار این مجموعه غنی چرخ می زند آوازی که یک بار خوانده مرتبه بعد آنرا نخواهد خواند". (ریشه های موسیقی ،ص۸۹ )
یکی از ار کان بسیار مهم در متن موسیقی آوازی ردیف - دستگاهی تحریر است. به گونه ای که اگر تحریر را از متن موسیقی ردیف – دستگاهی حذف کنیم از موسیقی دستگاهی چیزی جزاسکلتی بی روح نخواهد ماند .
تحریر؛ تكنیكی آوازی است كه با قطع متناوب صدا در گلو ایجاد می شود . با استفاده از این تكنیك جملات با تكرار سریع نت های همسایه ساخته و تركیب می شوند . كه انواع مختلف آنها در آواز و تقلید آن در ساز بخش مهمی از جمله سازی در موسیقی دستگاهی را تشكیل می دهد كه به این نوع جملات تحریر گفته می شود . "تحریر اساساً برای زیبا کردن جملات موسیقی به کار می رود و به طور مستقل ارائه نمی شود".
تحریر در موسیقی آوازی ایران به صورت واسطه ای برای تلفیق شعر و ملودی عمل می کند تا فراز و نشیب های ملودی و شعر را با یکدیگر سازگار نماید.
تحریر می بایست برروی حروف صدا دار آ، ای، او، ادا شوند که این حروف صدادار در داخل کلمه یا در مواردی بدون کلام با ادوات تحریری مانند ؛ ها ، هه ، آه، او، اهه، آ ،و... برای تحریر انتخاب و ترکیب می شوند که با توجه به توان حنجره خواننده انواع تحریر : غنه ؛ منسوب به عارف قزوینی و سلیمان امیر قاسمی ، زیر و رو ؛منسوب به سید حسین طاهر زاده ، چکشی؛ منسوب به علیخان نایب السلطنه و...... در حین آواز اجرا کنند . ( دستگاه شور ردیف استاد دوامی ، محمد رضا لطفی )
به نظر استادان آواز قدیم ایران خواننده نباید یک تحریر را تکرار کند. اصل تکرار نکردن تحریر در موسیقی ایرانی در مقایسه با آواز بلبل وضع شده این پرنده هیچ گاه یک چهچه را دوبار تکرار نمی کند به اعتقاد برومند کسی که در خواندن بلبل دقیق نشده باشد نمی تواند در موسیقی اصیل ایرانی معنای تحریر را درک کند . ( یادبود نور علی برومند ، احمد کریمی، ، ص ۲۰۳)
چرا که تحریر و درک ان اس واساس موسیقی ردیف دستگاهی است . مهمترین نقش تحریر در موسیقی ایرانی ایجاد فضای موسیقیایی است .
در حقیقت بین بلبل و موسیقی ردیف - دستگاهی (موسیقی ساز ی و اوازی)هم به لحاظ صوری و هم باطنی وجه شبهی وجود دارد . در وجه ظاهری ان بلبل به صورت بداهه با ترکیب انواع اهنگ ها درهر دفعه خواندن چهچه جدیدی تولید میکند که با یکدیگر تفاوت دارد و اساسا به لحاظ احتمالات امکان کمی وجود دارد دو اهنگ عینا و مشابه هم تولید شود . ادوات تحریر در موسیقی ردیف - دستگاهی چنین نقشی دارد همین امر سبب تنوع و عدم یکنواحتی موسیقی ایرانی شده است . در وجه تاویلی ان مطابق با انچه عین القضاه همدانی در تمهیدات اورده است که ؛ کجایی ؟ تواین دیوانه عشق را ندیده یی که همچون بلبل که از هجران گل سراییدن میکند و بانگ و فریاد دارد و چون گل رابیند ازشوق هزار چندان ناله کند .
۰تمهیدات ، عین القضاه همدانی ، ص۲۰۷)
احمد صدری
افزودن دیدگاه جدید