واژهی موسیقی Music از ریشه هند-اروپایی واژهی Men مشتق شده است.
Men: اشاره به حرکات روح دارد.
مشتقات اصلی:
سانسکریت: manyate: او فکر میکند.
یونانی: menos: روح ؛ mnêmê: حافظه/خاطره ؛ mantia: الهام, پیشآگاهی
لاتین: musa: muse ؛ monstrum: شگفت انگیز
گوتیک: man: من فکر میکنم
آلمانی: mensch: man: mine: عشق
فرانسه: l’homme: man: روح: ذهن
ریشهی واژهی موسیقی: ۱) با ذهن و فکر و خاطره و همچنین با مقدسات و موجود دارای فکر در ارتباط است ۲) و همینطور با الهام, پیشآگاهی و شگفتیها که دلالت میکند بر ارتباطش با زمان و ماوراءالطبیعه ۳) دارای ریشهی مشترک با واژهی عشق است. به این معنی که با بزرگترین عواطف انسان در رابطه است. این تعاریف نشان دهندهی درک ما از موسیقی است: موسیقی هنر تفکر است. موسیقی هنری است عقلانی, مجرد, غیر مادی. موسیقی هنر زمان است (که دلالت دارد بر اهمیت ریتم) هنری است مافوق طبیعی (دلالت بر اعتبار مذهبی و نیروی تأثیر گذاری روانی موسیقی دارد) و درنهایت هنر بیان و بازنمود عشق است.
واژهی ریتم Rhythm از ریشه هند-اروپایی واژهی Sreu مشتق شده است.
Sreu: دویدن
مشتقات اصلی:
سانسکریت: sravati: میدود
یونانی: rheö: دویدن ؛ rhoos, rheuma: دنبال کردن ؛ rhathmos: حرکت امواج, ریتم
آلمانی: strom: آب روان ؛ strömen: دویدن امواج: جریان
انگلیسی: stream: آب روان
ایتالیایی: ritmo: ریتم
اسپانیایی: ritmo: ریتم
فرانسه: rythme: ریتم
در اینجا همواره یک عقیده مشترک است. ریشه و مشتقات دارای توافق هستند: ریتم به مفهوم حرکت موجیِ آب است. نوسانِ امواج در دریا. این مفهوم در اصلِ خود با حرکت همبستگی دارد, با حرکتِ تکرار شوندهای که هر بار شکل جدیدی به خود میگیرد. به عبارت دیگر یک بازرخدادِ همواره در تعییر؛ نه به مفهوم تکرار صورت اولیه , و نه به معنی تناوب صورِ اولیه و ثانویه. بلکه به مفهومِ "این-همانیِ" هر دو صورت؛ جایگزینی صورتهای نخست- که همواره همسان صورت های دوم هستند - و صورتهای دوم که همواره بستگیهایی با صورت نخست دارند. این یک دگردیسیِ دائمی است. همچنان که امواج دریا, بی وقفه در تلاطم و حرکتاند, ریتم نیزبا همپوشانی گذشته و آینده, به مانند زمان, رو به سوی آینده در پیش است.
افزودن دیدگاه جدید